صیانةلغتنامه دهخداصیانة. [ ن َ ] (ع مص )نگه داشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ). نگاه داشتن چیزی را. (منتهی الارب ). صیانت : ادام اﷲ تأییدهم و صیانة الجمیع. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 212). رجوع به صیانت شود. || برطرف سم ایستادن اسب
گرمخانه 2saunaواژههای مصوب فرهنگستاناتاقی ویژه با حرارت زیاد که ورزشکاران و افراد عادی معمولاً برای کاهش وزن از آن استفاده میکنند
تاسهکِشpurse seiner, seine boat, seiner, purse boatواژههای مصوب فرهنگستاننوعی شناور ماهیگیری که تاسه به پاشنۀ آن متصل میشود
تاسهpurse seine, purse, seine, purse net, seine netواژههای مصوب فرهنگستاننوعی تور ماهیگیری که با بسته شدن بخش انتهایی، به یک کیسه بدل میشود و ماهیان و دیگر آبزیان نمیتوانند از آن خارج شوند
روکشکاری شانهتاشانهfull retreading, full treading, full capواژههای مصوب فرهنگستانتراشیدن رویۀ تایر و شانۀ آن تا بالای دیواره و تعویض آن با رویۀ جدید
پیشانهلغتنامه دهخداپیشانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) پیشان . پیشخانه . پیش مکان . صدر مجلس . بالای خانه . مقابل پای ماچان و صف نعال : نیست مستی که مرا جانب میخانه بردجانب ساقی گلچهره ٔ دردانه بردنیست دستی که کشد دست مرا یاران