لغتنامه دهخدا
زبعبک . [ زَ ب َ ب َ ] (ع ص ) مرد شوخ بیباک . (منتهی الارب ). مرد بیباک که از هرچه با وی گویند باک ندارد. (اقرب الموارد). بسیار بدکننده است که پروا نمیکند به آنچه گفته شده است از برای او و بدین معنی است زبعبکی . (از شرح قاموس ). فاحش که باک ندارد از بدهایی که بدو یا درباره ٔ