ناونهلغتنامه دهخداناونه . [ ] (اِ) چادر شب کهنه : استاد گفت : دستوری دادم ، اما متنکروار و پوشیده شو وناونه ای (بزبان نیشابوریان یعنی چادرشب کهنه ) بر سرافکن . (اسرار التوحید ص 64). و رجوع به ناوه شود.
نااونگ هئی ثیالغتنامه دهخدانااونگ هئی ثیا. [ هَِ ] (اِخ ) یکی از عوامل شش گانه ٔ اهریمن . مظهر بهتان و نافرمانی و طغیان . برابر سپندارمذ. (مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات فارسی ص 162).رجوع به کماریکان شود .
دریاگردی ناوگانیflotilla sailing holidayواژههای مصوب فرهنگستانسفری برنامهریزیشده با دستهای از قایقهای تفریحی که در مقایسه با سفرهای شخصی امنیت بیشتری دارد