شترلغتنامه دهخداشتر. [ ش َ ت َ ] (اِخ ) نام قلعه ای است از اعمال اران میان بردعه و گنجه . (از معجم البلدان ).
شترلغتنامه دهخداشتر. [ ش َ ] (اِ) کناره و گوشه . (برهان ) (غیاث اللغات ) (انجمن آرا) (آنندراج ). کنار. (فرهنگ جهانگیری ). || (هندی ، اِ) مأخوذ ازهندی به معنی دشمن . (از برهان
شترلغتنامه دهخداشتر. [ ش َ ] (ع اِ) در نزد علماء عروض خَرْم بعد از قبض در مفاعیلن است . چنانچه ثَرْم ، خَرْم بعد از قبض در فعولن باشد کذا فی بعض الرسائل العربی . پس بعد از شتر
شطرلغتنامه دهخداشطر. [ ش َ ] (ع اِ) نیمه ٔ چیزی و پاره ٔ آن . ج ، اَشطُر، شُطور. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). نیمه . (ترجمان القرآن جرجانی چ دبیرسیاقی ص 61). نصف هر شی
شطرلغتنامه دهخداشطر. [ ش َ ] (ع مص ) دوشیدن دو پستان شتر و گوسفند خود را و دو پستان دیگر را گذاشتن تا بماند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). دوشیدن . (المصادر زوزن
شطرلغتنامه دهخداشطر. [ ش َ ] (معرب ، اِ) معرب چتر. (یادداشت مؤلف ) : ثم اتی بالفیل و الصق به سلم فرکب علیه و رفع الشطر فوق رأسه . (ابن بطوطة).
شطرلغتنامه دهخداشطر. [ش ُ / ش ُ طُ ] (ع ص ) دور و بعید. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). جهت بعید. (منتهی الارب ) (آنندراج ).