پیونیدنیلغتنامه دهخداپیونیدنی . [ پ َ / پ ِ وَ دَ ] (ص لیاقت ) درخور پیونیدن . که تواند پیونیدن . که پیوند خورد. خورای پیوستن .
گوندینهلغتنامه دهخداگوندینه . [ گُن ْ ن ِ ] (اِخ ) ادموند. شاعر درام سرای فرانسوی است که به سال 1828 م . در لورییرر به دنیا آمد و در سال 1888م . در نولی درگذشت . وی بیش از 40 نمایشنامه نوشت که ب
پیوندینهgraft 2, transplant 2واژههای مصوب فرهنگستانبافت یا اندامی که در طی عمل جراحی به بدن فرد پیوند زده میشود
پیوندینۀ آبکشیsieve graftواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پیوندینۀ پوستی که در آن سوراخهایی ایجاد میکنند تا سطح بزرگتری را پوشش دهد و از قطعات مدور برجایمانده از سوراخها نیز برای پوشش دادن کنارها استفاده میکنند
پیوندینۀ آزادfree graftواژههای مصوب فرهنگستانپیوندینهای که، برعکس پیوندینۀ پایدار، کاملاً از بستر جدا شده است