سهمیلغتنامه دهخداسهمی . [ س َ ] (اِ) از نظر تشریح درزی است در استخوانهای جمجمه که از میان درز اکلیلی بر میان سر میرود تا بزاویه ٔ درز لامی ، و آنرا سهمی و سفودی نیز گویند. درزی که قحف را از وسط در طول به دو بخش کند. (یادداشت بخط مؤلف ).
سحمیلغتنامه دهخداسحمی . [ س ُ می ی ] (ص نسبی ) منسوب است به سحمة که بطنی است از تغلبه . (الانساب سمعانی ).
سحیمیلغتنامه دهخداسحیمی . [ س ُ ح َ ] (اِخ ) ابو سدرة سحیمی هجیمی . شاعری است از عرب . (منتهی الارب ).
سحیمیلغتنامه دهخداسحیمی . [ س ُ ح َ ] (اِخ ) احمدبن محمد سحیمی حسنی شافعی . او راست : المقتدی وآن بشرح کتاب المزید علی اتحاف المرید است . ایضاً او راست : الدر العالی الشأن علی لیلة النصف من شعبان . وی بسال 1178 هَ . ق . درگذشت . (معجم المطبوعات ).
سحیمیلغتنامه دهخداسحیمی . [ س ُ ح َ ] (ص نسبی ) منسوب است به سحیم که بطنی است از بنی حنیفة. (الانساب سمعانی ).
سهمیدنلغتنامه دهخداسهمیدن . [ س َ دَ ] (مص ) ترسیدن . هراسیدن . ترس داشتن . (ناظم الاطباء). ترسیدن . (آنندراج ) : ابرهه بسهمید از آن سخن و شگفت آمدش لفظ عبدالمطلب و بفرمود تا شتران را بازدادند. (مجمل التواریخ و القصص ).
سهمینلغتنامه دهخداسهمین . [ س َ ] (ص نسبی ) ترسناک . سهمگین : دگر دید دشتی همه کند مند در آن شهر سهمین درختی بلند.اسدی .
صفحۀ میانیmedian planeواژههای مصوب فرهنگستانصفحهای عمودی که بهصورت طولی از درز سهمی جمجمه عبور میکند و بدن را به دو قسمت راست و چپ تقسیم میکند متـ . صفحۀ سهمی sagittal plane صفحۀ سهمی میانی midsagittal plane صفحۀ سهمی اصلی cardinal sagittal plane
سهمیدنلغتنامه دهخداسهمیدن . [ س َ دَ ] (مص ) ترسیدن . هراسیدن . ترس داشتن . (ناظم الاطباء). ترسیدن . (آنندراج ) : ابرهه بسهمید از آن سخن و شگفت آمدش لفظ عبدالمطلب و بفرمود تا شتران را بازدادند. (مجمل التواریخ و القصص ).
سهمینلغتنامه دهخداسهمین . [ س َ ] (ص نسبی ) ترسناک . سهمگین : دگر دید دشتی همه کند مند در آن شهر سهمین درختی بلند.اسدی .
چنگی بن سهمیلغتنامه دهخداچنگی بن سهمی . [ چ َ ی ِ ن ِ س َ ] (اِخ ) در زمان مأمون بن مأمون خوارزم شاه صاحب درب کشمیر بود و چون دانست با سلطان یمین الدوله نمیتواند درافتد بخدمت او پیوست و کمر بندگی بر میان بست . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 409).
علی سهمیلغتنامه دهخداعلی سهمی . [ ع َ ی ِ س َ ] (اِخ ) ابن ماجده ٔ سهمی . مکنی به ابوماجدة. وی از صحابه بود و از ابوبکر وعمر روایت کرد. (از الاصابه ٔ ابن حجر ج 5 قسم سوم ).
سرمایة سهمیequity capital, equity2واژههای مصوب فرهنگستاندر مباحث مالی و بهابازار، بخشی از سرمایه یک کسبوکار که با فروش سهام تأمین میشود