لغتنامه دهخدا
زاجر.[ ج ِ ] (ع ص ) منعکننده . بازدارنده ٔ از کاری . (دهار)(آنندراج ) (اقرب الموارد). || زاجر قلبی در اصطلاح صوفیه ، واعظ و زنهاردهنده ٔ حق و خواننده بسوی خدا است و آن نوری است که در دل مؤمن تابد. (تعریفات ). || اندرزدهنده : و در حلقه ٔ درویشان زاجرند