درویشیهلغتنامه دهخدادرویشیه . [ دَرْ شی ی َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بهمن شیر بخش مرکزی شهرستان آبادان . واقع در 8هزارگزی جنوب خاوری آبادان و 3هزارگزی شمال خاوری راه شوسه ٔ خسروآباد به آبادان ، با 30
دروشةلغتنامه دهخدادروشة. [ دَرْ وَ ش َ ](ع مص ) کار درویشان را کردن . (از اقرب الموارد). درویشی . تَدَروُش . (از اقرب الموارد) : نشاء فقیراً و سلک طریق المشیخةو الدروشة فطاف البلاد و زار مرقدالشیخ عبدالقادر الکیلانی . (خلاصةالاثر). و رجوع به درویش و درویشی شود.
گذرگوشهcirculation areaواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از گوشۀ پیادهرو برای استقرار عابرانی که قصد گذر از خیابان را دارند
دراسةلغتنامه دهخدادراسة. [ دِ س َ ] (ع مص )دراست . سبق گفتن . || درس کتاب کردن . (از منتهی الارب ). خواندن کتاب را و به حفظ آن مبادرت کردن . (از اقرب الموارد). || علم خواندن . (المصادر زوزنی ). علم آموختن . (دهار). خواندن علم . (ترجمان القرآن جرجانی ) : أن تقولوا انما
دراسةدیکشنری عربی به فارسیويژه نگاشت , رساله درباره يک موضوع , امضاء با يک حرف , تک پژوهش , مطالعه , بررسي , مطالعه کردن