لغتنامه دهخدا
زیرزمین . [ زی زَ ] (اِ مرکب ) سرداب و خانه ای که در زیر زمین بنا کنند. (ناظم الاطباء). منزل تابستانی در گرمسیرها که در زیر زمین سازند. اطاقها برای نشستن تابستان که در زیر طبقه ٔ اول در زمین حفر کرده سازند. سرداب . سردابه . سرداوه . بادغرد. غرد. خَم . بچکم . (یادداشت بخط مرحو