جلنبرلغتنامه دهخداجلنبر. [ ج ُ ل ُ ب ُ ] (ص مرکب ) کسی که لباس کهنه ٔ پاره پاره پوشیده . شاید مخفف جل انبار است . (فرهنگ نظام ).
زلنبورلغتنامه دهخدازلنبور. [ زَ لَم بو ] (اِخ ) یکی از اولاد پنجگانه ٔ ابلیس است که بدانها تفسیر کرده اند قوله تعالی را «اءَفتتخذونه و ذریته اءَولیاء» (قرآن 50/18)، و کارش آن است که میان شوی و زن فساد انداخته ، تفریق کند و عیوب زن را برای شوی ظاهر نماید و مطلع
گداجلنبرلغتنامه دهخداگداجلنبر. [ گ َ / گ ِ ج ُ لُم ْ ب ُ ](ص مرکب ) گدای بی سروپا. بی چیز. آسمان جل . بی سروپا.