شِتَلگویش گنابادی در گویش گنابادی یعنی لباس کهنه ، لباس پاره پوره ، دستمال ، پارچه ای که مدتی برای نظافت و تمیز کاری استفاده می شود.
شتللغتنامه دهخداشتل . [ ش َ ] (ع اِ) نام گیاهی است که نهال آن را مانند یک درخت از جایی به جایی دیگر برند. نهال جوان . (از دزی ج 1 ص 727). رجوع به شتلة شود.
شتللغتنامه دهخداشتل . [ ش َ ت َ ] (اِ) مخفف شتلی . آن قسمت از زری که از قمار برده باشند و به حاضران مجلس دهند. (از برهان ). آنچه حریف برده از برد خود به حضار مجلس قمار دهد. در
شطللغتنامه دهخداشطل . [ ش َ طَ ] (معرب ،اِ) معرب شتل . چون جماعتی قمار بازند و کسی که در میان ایشان خالی نشسته باشد پس قماربازانی که از حریف خود نقد ستانند چیزی به آن مرد که خا