fuggy، متعفن، بد بو
foge
فوجوئید
فوج
مبارزه کرد، جنگیدن، مبارزه کردن، جنگ کردن، نزاع کردن، نبرد کردن
قارچ، گیاه قارچی، سماروغ
fuggy
fuggy, stale