ناامید کننده، ترس، بی میلی، وحشت زدگی، جبن، ترسانیدن، بی جرات کردن
ناامید کننده است، ترسانیدن، بی جرات کردن
desmoids
تقلید کردن
ضربه با لبه ی برنده ی هر چیز
دیوونه
ناامیدی
ناامید کننده
dismay
despondency, dismay
daunt, dismay, intimidate
dismay, fear, heed, respect
apprehension, care, despondency, dismay, dread, trepidation
undismay