تسبیحدانههای بِیلیBaily's beadsواژههای مصوب فرهنگستانپدیدهای در کسوف کلی بهصورت تسبیحدانههای نور که لحظاتی پیش یا پس از گرفتِ کلی از میان پستیوبلندیهای لبۀ ماه به ما میرسد
belaysدیکشنری انگلیسی به فارسیبیلی ها، دستگیره، عمل پیچیدن، جادستی، اماده کردن، پوشاندن، محاط کردن، وسیله پیچیدن