یحیرلغتنامه دهخدایحیر. [ ی َ ] (اِخ ) شهری است در یمن ، بطنی از کنده و بطنی دیگر از حمیر در این شهر یافت شود. (از معجم البلدان ).
راهبرد آر،راهبرد زادR-strategyواژههای مصوب فرهنگستانراهبردی برای بقا که در آن گونههای دارای نرخ تولیدمثل بالا برای زیستن در یک زیستگاه متغیر سازگار میشوند
اسماعیللغتنامه دهخدااسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن سلطان بن مقلدبن نصربن منقذ ملقب بشرف الدوله (امیر). او راست :و مهفهف کتب الجمال بخده سطراً یحیّر ناظرالمتأمل بالغت فی استخراجه فوجدته لا رأی الاّ رأی اهل الموصل .(فوات الوفیات ج 1<