لغتنامه دهخدا
کفچلیزک . [ ک َ چ َ زَ ] (اِ) جانورکی باشد در آب وبمرور وزغ شود و عربان دعموص خوانندش . (برهان ) (آنندراج ). بچه ٔ وزغ دمدار و دست و پا درنیاورده . (ناظم الاطباء). || و بعضی گویند سوسمار کوچک است . (برهان ) (آنندراج ). تمساح خرد. (ناظم الاطباء). || بعضی گویند جانورکی است شبیه