لغتنامه دهخدا
پیرجمال . [ ج َ ] (اِخ ) مولانا پیرجمال . یکی از مشاهیرشعرای ایران است و از اهالی اردستان نزدیک به اصفهان بود، و سمت مریدی پیر مرتضی علی را داشته و در حلقه ٔ صاحبدلان میزیسته است و دیوانی مرتب دارد. ازوست :کی بو که سر زلف ترا چنگ زنم صد بوسه بر آن لبان گلرنگ زنم پ