نکیرینلغتنامه دهخدانکیرین . [ ن َ رَ ] (اِخ ) به صیغه ٔ تثنیه ، نکیر و منکر. دو فرشته ای که در گور به سراغ مرده آیندو از اعتقاد او بازخواست کنند. رجوع به نکیر شود.
نکرانلغتنامه دهخدانکران . [ن َ ] (ع ص ، از اتباع ) از اتباع سَکْران است : رجل سَکْران نَکْران . (ناظم الاطباء). رجوع به سکران شود.
سفیدفرهنگ مترادف و متضاد۱. آق، بیاض، سپید، سیمگون، شیریرنگ، نقرهفام، نقرهگون ≠ اسود، سیاه ۲. سفیدپوست ≠ رنگینپوست