مالیچهلغتنامه دهخدامالیچه . [ چ ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان جاپلق است که در بخش الیگودرز شهرستان بروجرد واقع است و 528 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
مالیچهلغتنامه دهخدامالیچه . [ چ ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان سامن است که در شهرستان ملایر واقع است و 221 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
چمالهلغتنامه دهخداچماله . [ چ ُ ل َ / ل ِ ] (ص ) در تداول عامه ، به معنی پارچه یا لباس یا کاغذ ناصاف و پرچین و چروک . پارچه یا کاغذ درهم مالیده و در هم فشرده . مُچاله . مقابل صاف و صوف . و رجوع به مُچاله و چماله کردن شود.
مآلیهلغتنامه دهخدامآلیه . [ م َ لی ی َ / ی ِ ] (از ع ، ص نسبی ) منسوب به مآل . (ناظم الاطباء).- امور مآلیه ؛ چیزهای متعلق به آینده از معاش . (ناظم الاطباء).|| (مص جعلی ) دارای مآل بودن . (ناظم الاطباء).
مآلةلغتنامه دهخدامآلة. [ م َ ل َ ] (ع مص ) فربه و سطبر گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
مالیچه شیخلغتنامه دهخدامالیچه شیخ . [ چ ِ ش ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان ماهورومیلانی است که در بخش خشت کازرون واقع است و 174 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
مالیچه شیخلغتنامه دهخدامالیچه شیخ . [ چ ِ ش ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان ماهورومیلانی است که در بخش خشت کازرون واقع است و 174 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).