ژیلداسلغتنامه دهخداژیلداس . (اِخ ) (قدیس ) بنیانگذار صومعه ٔ سن ژیلداس در مُربیهان . وفات بسال 565 م . ذکران وی 29 ژانویه است .
یلدوزلغتنامه دهخدایلدوز. [ ی ُ ] (ترکی ، اِ)اولدوز. ستاره . || (اِخ ) یا یلدیز. نام سرای سلاطین عثمانی در اسلامبول . قصری از سلاطین عثمانی در اسلامبول و معنی آن ستاره است . (یادداشت مؤلف ).
ییلدوزلغتنامه دهخداییلدوز. (اِخ ) ییلدیز. یولدوز. از اولدوز (به معنی ستاره ). قصری از سلاطین عثمانی . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به یولدوز شود.
گلدوزلغتنامه دهخداگلدوز. [ گ ُ ] (ن مف مرکب ) چیزی که در آن نقش گلها دوخته باشند. (بهار عجم ) (آنندراج ) : در برد نظربازی ما نقش نیایددست دگران بهله ٔ گلدوز ز ما برد. میرزا معز فطرت (از آنندراج ).مرید مرشد ما جبه ٔ گلدوز میخواهد
خشایارشالغتنامه دهخداخشایارشا. [ خ َ ] (اِخ ) خشایارشا پسر داریوش کبیر پادشاه ایران است مادر او آتس سا دختر کوروش بزرگ بود و در سن 35 سالگی بتخت نشست . (486 ق .م .). چون خشایارشا بتخت نشست نخست با لشکری عازم مصر شد و با وجود مقاو