قوبجورلغتنامه دهخداقوبجور. [ ق ُ ] (مغولی ، اِ) قپجور. قبچور. قفچور. مالیات . باج . || مالیات متعلق به مواشی و حیوانات . (فرهنگ فارسی معین ).
کوبجارلغتنامه دهخداکوبجار. [ ب ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان دشت است که در بخش سلوانای شهرستان ارومیه واقع است و دارای 300 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
قبچورفرهنگ فارسی معین(قُ) [ مغ . ] (اِ.) = قیچور. قوبجور: 1 - مالیات ، باج . 2 - مالیات متعلق به مواشی و حیوانات .
بریده کردنلغتنامه دهخدابریده کردن . [ ب ُ دَ / دِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بریدن . تقریض .(از منتهی الارب ). || تعیین کردن : فرمان شد تا باز وضع قوبجور کنند و مستظهران را از پانصد دینار و بنسبت تا درویشی را یک دینار بریده کنند تا با خراجات وافی ش