غیداءلغتنامه دهخداغیداء. [ غ َ ] (ع ص ) زن دوتا از نرمی و نازکی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). زن خمیده بسبب نرمی . (از اقرب الموارد). ریک نازک نرم . (مهذب الاسماء). ج ، غید. (مهذب الاسماء) (اقرب الموارد). || زنی که پوست بدن وی نازک و بغایت زیبا باشد. || زن درازگردن . (از اقرب الموارد).
غضیاءلغتنامه دهخداغضیاء. [ غ َض ْ ] (ع اِ) فراهم آمدنگاه درختان غضا، و یقصر. || (ص ) ارض غضیاء؛ زمین غضاناک . (منتهی الارب ) (آنندراج ). زمین بسیارغضا. || (اِ) رستنگاه غضا. (از اقرب الموارد).
غداًلغتنامه دهخداغداً. [ غ َ دَن ْ ] (ع مص ) چاشت خوردن . (منتهی الارب ): غدی یغدی غداً؛ اکل اول النهار. (اقرب الموارد). غدی کرضی ؛ اکل اول النهار. (تاج العروس ).