حادةلغتنامه دهخداحادة. [ حادْ دَ ] (ع ص ) تأنیث حاد. تند. تیز. || رائحه ٔ حادّه ، ای ذکیة؛ بوئی تند. بوئی تیز. || سواره . (طب ّ). || مقابل مزمنه . (در بیماری ) .- زاویه ٔ حادّة ؛ زاویه ٔ تنگ تر از قائمة و منفرجة (هندسه ). رجوع به حادّ و زاویه شود .
حایضةلغتنامه دهخداحایضة. [ ی ِ ض َ ] (ع ص ) آنکه او را حیض افتاده باشد. حایض . (منتهی الارب ) (صراح ).
عیادةلغتنامه دهخداعیادة. [ دَ ] (ع مص ) بیمارپرسی نمودن . (منتهی الارب ). بیمار پرسیدن . (دهار). به دیدار بیمار رفتن . (از اقرب الموارد). عیادت . عَود. عیاد. عُوداة. رجوع به عیادت و عَوْد و عیاد و عوادة شود.
عیادلغتنامه دهخداعیاد. (ع مص ) بیمارپرسی نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). دیدار کردن از بیمار. (از اقرب الموارد). عیادة. عَود. عُوادة. رجوع به عَوْد و عوادة و عیادة شود.