لغتنامه دهخدا
خیارة. [ رَ ] (ع ص ) خیاره . گزیده . مقابل رذاله . (یادداشت مؤلف ). هر چیز بسیار ظریف و لطیف و گزیده . (ناظم الاطباء) : غلامان [ غازی ] را بوثاق آوردند... و سلطان ایشان را پیش خواست و هر چه خیاره تر بود بوثاق فرستاد. (تاریخ بیهقی ). هر غلامی که خیاره