خلقیات ارسطولغتنامه دهخداخلقیات ارسطو. [ خ ُ قی یا ت ِ اَ رِ / رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حکمت عملی ارسطو. مقابل حکمت نظری . (یادداشت بخط مؤلف ).
خلقتلغتنامه دهخداخلقت . [ خ ِ ق َ ] (ع اِ) نهاد. فطرت . طبیعت . خمیره . طبع. سرشت . آب و گل . گوهر. گهر. (یادداشت بخط مؤلف ). جِبِلَّت . (زمخشری ) : گر نتواند که شود خوک میش زآن شره و نحس در او خلقت است . ناصرخسرو.من دنیا را بدان
خلقیات ارسطولغتنامه دهخداخلقیات ارسطو. [ خ ُ قی یا ت ِ اَ رِ / رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حکمت عملی ارسطو. مقابل حکمت نظری . (یادداشت بخط مؤلف ).
حکمت عملیهلغتنامه دهخداحکمت عملیه . [ ح ِ م َ ت ِ ع َم َ لی ی َ / ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) دانش اصول انتظام احوال معاش . و اقسام آن سه باشد: سیاست مدن ، تدبیر منزل و علم تهذیب الاخلاق . عقل عملی . رجوع به حکمت شود. || حکمت عملیه ٔ ارسطو؛ خلقیات او.
خویفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عواطف عام سرشت، خلق، خلقیات، غرایز، علائق، خلقوخو، عادت، عوالم، طینت عواطف، احساسات، امیال مشرب، مزاج، خلط روح، احساس، خمیره، فطرت، نهاد، ماهیت صفت مشخصه، عادات، تأثرات، ویژگی، حالات، احوال، حالت شخصیت، خصلت، صفات موروثی برخورد، طبع، حال، میل، دلودماغ، حوصله، گرایش منش، مرام، روحیه، دیدگاه،
اقتصاصلغتنامه دهخدااقتصاص . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بر پی کسی رفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). از پی فراشدن . (تاج المصادر بیهقی ). || قصاص دادن خواستن . || در پی قصاص شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || قصاص گرفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). قصاص بستدن . (تاج المصادر بیهقی ). || روایت
عفتلغتنامه دهخداعفت . [ ع ِف ْ ف َ ] (ع اِمص ) عفة. نهفتگی و پاکدامنی . (مهذب الاسماء). پرهیزگاری و پارسائی . و احتراز از محرمات خصوصاً از شهوات حرام . (از غیاث اللغات ). یکی از فضایل اربعه نزد قدما (حکمت ، شجاعت ، عفت ، عدالت ). هیئتی که مر نیروی شهوت راست و واسطه ٔ بین فجور و خموراست و گفت
خلقیات ارسطولغتنامه دهخداخلقیات ارسطو. [ خ ُ قی یا ت ِ اَ رِ / رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حکمت عملی ارسطو. مقابل حکمت نظری . (یادداشت بخط مؤلف ).