فرهنگ فارسی عمید
۱. [مقابلِ نسیه] ویژگی خریدی که پول آن فیالحال داده شود.۲. (اسم مصدر) ظاهر ساختن عیوب یا محاسن کلام.۳. (اسم) [جمع: نقود] پول و بها۴. (اسم مصدر) [قدیمی] جدا کردن پول خوب از بد؛ سره کردن.⟨ نقد حال: زبان حال؛ سخن یا قصه که مناسب حال گوینده یا شنونده باشد؛ حسب حال.