تلعینلغتنامه دهخداتلعین . [ ت َ ] (ع مص ) در شکنجه کشیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تعذیب . (اقرب الموارد). || بازداشتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || سخت لعنت و نفرین کردن . (آنندراج ).
تلهنلغتنامه دهخداتلهن . [ ت َ ل َهَْ هَُ ] (ع مص ) ناهاری کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (از زوزنی ). ناشتا شکستن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تعلل کردن به ناشتایی . (از اقرب الموارد).
تلهینلغتنامه دهخداتلهین . [ ت َ ] (ع مص ) نهاری دادن . (تاج المصادر بیهقی ). نهاری کردن . (زوزنی ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). ناشتا شکستن کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || هدیه آوردن از سفر آینده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
تلحینلغتنامه دهخداتلحین . [ ت َ ] (ع مص ) به آواز خوش و حزین خواندن ، یقال : لحن فی قرائته ؛ ای طرب فیها. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). تغییر دادن کلمه است برای زیبائی صدا و این عمل مکروه و بدعت است .(از تعریفات جرجانی ). || به خطا نسبت کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (
تلاعنلغتنامه دهخداتلاعن . [ ت َ ع ُ ] (ع مص ) دشنام دادن یکدیگر را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تشاتم . || تماجن . (از اقرب الموارد). رجوع به تماجن شود. || بر یکدیگر لعنت خواندن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بیباکی نمودن باهم . (منتهی الارب ) (آ
نفرین کردنلغتنامه دهخدانفرین کردن . [ ن َ / ن ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نفریدن . (از برهان قاطع) (از آنندراج ). لعنت نمودن . پشولیدن . بددعائی کردن . (ناظم الاطباء). رجم . (از ترجمان القرآن ) (از تاج المصادر بیهقی ). تلعین . (دهار). قبح . لعن . لعنة. (از ترجمان القرآن