تغاییلغتنامه دهخداتغایی . [ ت َ ] (اِ) به ترکی برادر مادر را گویند که بهندی مامونانه . (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
ثغاءلغتنامه دهخداثغاء. [ ث ُ ] (ع اِ) ثاغیه . || بانگ گوسپند و گاو و بز و مانند آن وقت آبستنی . || (مص ) بع بع کردن : از صهیل خیول و رغاء جمال و شهیق و زئیر سباع وکلاب و خوار بقور و ثغاء اغنام و صفیر طیور. (جهانگشای جوینی ). || (اِ) کفتگی در لب گوسفند.
تغائیلغتنامه دهخداتغائی . [ ت َ ] (اِ) به ترکی برادر مادر را گویند که بهندی مامون نامند. از لغات ترکی نوشته شده . (غیاث اللغات چ هند).
طغالغتنامه دهخداطغا. [ طُ ] (اِخ ) (امیر...) از امرای دوران مغول معاصر کیخاتوخان بن ابقاخان بن هولاکوخان که در قرن هفتم میزیسته است . رجوع به تاریخ گزیده ص 590 شود.
تغاییرلغتنامه دهخداتغاییر. [ ت َ ] (ع اِ) ج ِ تغییر : هر کس که بر تصاریف ایام و تغاییر ازمان صبرکند بسی گردنکشان را اسیر مقود مذلت و مهانت بیند وبسیار اسیران را در کنف امن و راحت یابد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ اول تهران ص 430). رجوع به تغی
تغاییرلغتنامه دهخداتغاییر. [ ت َ ] (ع اِ) ج ِ تغییر : هر کس که بر تصاریف ایام و تغاییر ازمان صبرکند بسی گردنکشان را اسیر مقود مذلت و مهانت بیند وبسیار اسیران را در کنف امن و راحت یابد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ اول تهران ص 430). رجوع به تغی