انالغتنامه دهخداانا. [ اُ ] (اِخ ) وادیی است در نزدیکی ساحل بین صلا و مدین . (از معجم البلدان ). و رجوع به همین کتاب شود.
عنالغتنامه دهخداعنا. [ ع َ ] (ع اِ) همان «عناء» در عربی است که در تداول فارسی زبانان غالباًهمزه ٔ آن حذف شود. زحمت . رنج . مشقت . (از ناظم الاطباء) (از غیاث اللغات ). رجوع به ع
آناًفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان وراً، فوری، بلادرنگ، بیدرنگ، درجا، درآنِ واحد، بالفور، بیمعطلی، یکباره، یکهو، فیالبداهه یکلحظه، یکدم، یکآن، در کوتاهترین زمان ناگاه، بهناگاه