افاقتلغتنامه دهخداافاقت . [ اِ ق َ ] (ع مص ) بهوش بازآمدن . (از منتخب بنقل غیاث اللغات ). اِفاقة. رجوع به این کلمه شود : بخنکی آبی که بر روی من زدند افاقت یافتم . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 298). مستی حماقت را افاقت نیست . (مرزبان نامه ). و
افقددیکشنری عربی به فارسیمحروم کردن , داغديده کردن , گم کردن , مفقود کردن , تلف کردن , از دست دادن , زيان کردن , منقضي شدن , باختن(در قمار وغيره) , شکست خوردن , جا گذاشتن (چيزي)
افکتفرهنگ فارسی معین(اِ فِ) [ انگ . ] (اِ.) هر عنصر صوتی یا تصویری که برای ایجاد تأثیر مشخصی به فیلم افزوده شود، جلوه . (فره ).
مستیلغتنامه دهخدامستی . [ م َ ] (حامص ) حالت مست . مست بودن . صفت مست . حالتی که از خوردن شراب و دیگر مسکرات پدید آید. مقابل هشیاری . غلبه ٔ سرور بر عقل به مباشرت بعضی اسباب موجبه ٔ سکر که مانع آید از عمل به عقل بی آنکه عقل زایل شده باشد. حالت غیر عادی از طرب و جز آن که آشامندگان شراب و مانند
چنگلغتنامه دهخداچنگ . [ چ َ ] (اِ) نام سازیست مشهور . (جهانگیری ) (برهان ) (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء). سازی است مشهور که سر آن خمیده است و تارها دارد. (آنندراج ) (انجمن آرا). نوعی از مزامیر است در غایت شهرت . (شرفنامه ٔ منیری ). صنج ؛ و آن بر دو قسم است یکی دو صفحه ٔ برنجین باشد که بر یکد