ارتوقاپولغتنامه دهخداارتوقاپو. [ ] (اِخ ) کتیبه ای از خشیارشاه شاهنشاه هخامنشی در ارتوقاپوی ِ وان در بلندی شصت پا از زمین بجا مانده است . رجوع به ایران باستان ص 1614 شود.
ارتوقاهلغتنامه دهخداارتوقاه . [ ] (اِخ ) ابوآلغو از امرای دوره ٔ فترت پس از ابوسعید.(ذیل جامعالتواریخ رشیدی تألیف حافظ ابرو ص 149).
ارتکافلغتنامه دهخداارتکاف . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) افتادن برف و پا گرفتن آن . افتادن برف و جای گرفتن آن بر زمین . (منتهی الارب ). مؤلف تاج العروس گوید: اِرتکف الثلج ؛ اهمله الجوهری و قال شمر أی وقع فثبت فی الارض ، زاد فی اللسان کقولک فی الفارسیة: بنشست .