آزادمنشی

مترادف

آزادگی، حریت، وارستگی

جست‌وجوی دقیق

آزادمنشی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

liberalism, liberality, liberalness

آزادمنشی

فرهنگ مترادف و متضاد

آزادگی، حریت، وارستگی

جست‌وجوی هم‌آوا

ازادمنشی

دیکشنری فارسی به عربی

وفرة

آزادمنش

فرهنگ فارسی عمید

راد؛ جوانمرد؛ دارای خوی آزادگی؛ آزاده‌خو.

ازادمنش

دیکشنری فارسی به عربی

بتسامح , متسامح

آزادمنش

دیکشنری فارسی به انگلیسی

broad, broad-minded, liberal

آزادمنش سازی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

liberalization

جست‌وجوی متن

حریت

فرهنگ فارسی عمید

۱. آزادی.۲. آزادگی؛ آزادمردی؛ آزادمنشی.

toleration

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تساهل، تحمل، مدارا، بردباری، ازادی، ازادگی، ازادمنشی

حریت

فرهنگ فارسی معین

(حُ رّ یَّ) [ ع . حریة ] (اِمص .) آزادگی ، آزادمنشی .

آزادگی

فرهنگ مترادف و متضاد

آزادمنشی، اختیار، اصالت، جوانمردی، حریت، وارستگی ≠ اسارت، بندگی

وفرة

دیکشنری عربی به فارسی

فراواني , وفور , بخشش , سخاوت , انعام , اعانه , شهامت , ازادمنشي , بخشايندگي

درپیوند

بیشتر بدانید

آزادمنشی

مترادف

جست‌وجوی دقیق

آزادمنشی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

آزادمنشی

فرهنگ مترادف و متضاد

جست‌وجوی هم‌آوا

ازادمنشی

دیکشنری فارسی به عربی

آزادمنش

فرهنگ فارسی عمید

ازادمنش

دیکشنری فارسی به عربی

آزادمنش

دیکشنری فارسی به انگلیسی

آزادمنش سازی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

جست‌وجوی متن

حریت

فرهنگ فارسی عمید

toleration

دیکشنری انگلیسی به فارسی

حریت

فرهنگ فارسی معین

آزادگی

فرهنگ مترادف و متضاد

وفرة

دیکشنری عربی به فارسی