10 مدخل
بذله گویی
محاصره
کلاهبرداری کرد، حاضر بجنگ شدن، تحت فشار شدید قرار دادن
مهاجم، حاضر بجنگ شدن، تحت فشار شدید قرار دادن
سفینه، حاضر بجنگ شدن، تحت فشار شدید قرار دادن
embattled
embattled, involved, slave