نوشیدنیلغتنامه دهخدانوشیدنی . [ دَ ] (ص لیاقت ) نیوشیدنی . رجوع به نیوشیدن و نوشیدن (مدخل ِ دوم ) شود.
نوشیدنیلغتنامه دهخدانوشیدنی . [ دَ ] (ص لیاقت )آنچه لایق نوشیدن است . (فرهنگ فارسی معین ). که قابل آشامیدن است . || آنچه بنوشند. (از فرهنگ فارسی معین ). آشامیدنیها اعم از الکلی یا غیرالکلی .- نوشیدنی سرد ؛ از قبیل شربت ها، مشروب های الکلی .- نوشید
شربتفرهنگ فارسی معین(شَ بَ) [ ع . شربة ] (اِ.) در فارسی : 1 - نوشیدنی . 2 - آب آمیخته با شکر یا عصارة میوه .
شرابفرهنگ فارسی معین(شَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - نوشیدنی . 2 - می . 3 - جام می . 4 - دارویی که از شکر یا عسل پخته درست کنند. ؛ ~در سر داشتن کنایه از: مست بودن .
نوشیدنیلغتنامه دهخدانوشیدنی . [ دَ ] (ص لیاقت ) نیوشیدنی . رجوع به نیوشیدن و نوشیدن (مدخل ِ دوم ) شود.
نوشیدنیلغتنامه دهخدانوشیدنی . [ دَ ] (ص لیاقت )آنچه لایق نوشیدن است . (فرهنگ فارسی معین ). که قابل آشامیدن است . || آنچه بنوشند. (از فرهنگ فارسی معین ). آشامیدنیها اعم از الکلی یا غیرالکلی .- نوشیدنی سرد ؛ از قبیل شربت ها، مشروب های الکلی .- نوشید
نوشیدنیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت نوشابه، آشامیدنی، شراب، مشروب، شربت، اشربه، اکسیر آب، آبمعدنی، آب قند نوشیدنی گرم، قهوه، نسکافه، چای، شیرکاکائو، تیبگ معجون، آبمیوه، افشره، نکتار، شیره، عصاره، اسانس نوشابه گازدار، لیموناد، کوکا، فانتا، پرتقالی، پپسی، ماءالشعیر (ماشعیر) شرب بهلیمو عرقیات، گلاب، بیدمشک، بهارنارنج، نعن
نوشیدنیلغتنامه دهخدانوشیدنی . [ دَ ] (ص لیاقت ) نیوشیدنی . رجوع به نیوشیدن و نوشیدن (مدخل ِ دوم ) شود.
نوشیدنیلغتنامه دهخدانوشیدنی . [ دَ ] (ص لیاقت )آنچه لایق نوشیدن است . (فرهنگ فارسی معین ). که قابل آشامیدن است . || آنچه بنوشند. (از فرهنگ فارسی معین ). آشامیدنیها اعم از الکلی یا غیرالکلی .- نوشیدنی سرد ؛ از قبیل شربت ها، مشروب های الکلی .- نوشید
نانوشیدنیلغتنامه دهخدانانوشیدنی . [ دَ ] (ص لیاقت ) ناآشامیدنی . نیاشامیدنی . غیرمشروب . غیرقابل شرب . که از در نوشیدن نیست . که نوشیدن را نشاید. که نتوان یا نباید آن را آشامید.