دستور دادن به کسی بیش از طاقت وی؛ تکلیف به کار مشکل؛ تحمیل بیش از طاقت.
شخصیت، طاقت، طاقت تحمل مصائب، جان سختی
طاقت.
تمام شدن طاقت
طاقت فرسا