اضاعهلغتنامه دهخدااضاعه . [ اِ ع َ ] (ع مص ) ضایع کردن . (مؤید الفضلا)(تاج المصادر بیهقی ). رجوع به اضاعة و اضاعت شود.
اضاعهفرهنگ فارسی عمید۱. ضایع کردن؛ تلف کردن؛ تباه ساختن.۲. ناچیز کردن.۳. بسیار شدن ضیاع کسی؛ بسیار شدن آب و زمین کسی.
اضاعةلغتنامه دهخدااضاعة. [ اِ ع َ ] (ع مص ) بسیار گردیدن ضیعت کسی . (منتهی الارب ). بسیار شدن ضیاع . (آنندراج ). بسیار گردیدن ضیعت شخص . (ناظم الاطباء). اضاعه ٔ مرد؛ بسیاری و فزونی ضیاع وی ، و در حدیث آمده است : افشی اﷲ ضیعته ؛ ای اکثر معاشه . (از تاج العروس ). بسیارضیاع شدن . (تاج المصادر بیه
اذاعةلغتنامه دهخدااذاعة. [ اِ ع َ ] (ع مص ) آشکار کردن . آشکارا کردن . (غیاث اللغات ). فاش کردن (چنانکه خبر را). پراکنده کردن (چنانکه خبری را). اظهار. اشاعه (خبر را). انتشار.- اذاعه ٔ سرّ خود، یابسرّ خود ؛ فاش کردن راز خویش و آشکار و ظاهرکردن آن ، یا ندا دردادن بدان
إذاعةدیکشنری عربی به فارسیراديو , پخش برنامه راديويي , پخش کردن , منتشر کردن , فاش کردن , افشا کردن , برملا کردن
عضاهةلغتنامه دهخداعضاهة. [ ع ِ هََ ] (ع اِ) بزرگترین ازدرخت ، یا آن خمط است ، یا هر درخت خاردار، یا درخت خاردار بزرگ و دراز مانند مغیلان . (منتهی الارب ). هر درخت بزرگی که دارای خار باشد مانند غرف و طلح و سلم و سدر و سیال و سلم و ینبوب و قتاد و کهنبل و غرب و عوسج و شوحط و نبع و شریان و نشم و ع
عضاهیةلغتنامه دهخداعضاهیة. [ ع ِ هی ی َ ] (ع ص نسبی ) تأنیث عضاهی ، منسوب به عضاهة. (از منتهی الارب ). و رجوع به عضاهی شود.
اضاعتلغتنامه دهخدااضاعت . [ اِ ع َ ] (ع مص ) ضایع کردن . (غیاث ) (ترجمان تهذیب عادل بن علی ص 14) (آنندراج ). اضاعة. تضییع. و رجوع به اضاعة و اضاعه شود.
اضاعتفرهنگ فارسی معین(اِ عَ) [ ع . اضاعة ] 1 - (مص م .) ضایع کردن . 2 - تَلَف کردن . 3 - (مص ل .) بسیار شدن آب و زمین کسی .
اضاعةلغتنامه دهخدااضاعة. [ اِ ع َ ] (ع مص ) بسیار گردیدن ضیعت کسی . (منتهی الارب ). بسیار شدن ضیاع . (آنندراج ). بسیار گردیدن ضیعت شخص . (ناظم الاطباء). اضاعه ٔ مرد؛ بسیاری و فزونی ضیاع وی ، و در حدیث آمده است : افشی اﷲ ضیعته ؛ ای اکثر معاشه . (از تاج العروس ). بسیارضیاع شدن . (تاج المصادر بیه
ضایعلغتنامه دهخداضایع. [ ی ِ ] (ع ص ) تلف . تباه . (دهار) : ایزد امروز همه کار برای تو کندهمه عالم بمراد و بهوای تو کنداز لَطَف هرچه کند با تو سزای تو کندزآنکه ضایع نکند هرچه بجای تو کند. منوچهری (دیوان ص <span class="hl" dir="ltr"