ترجمه مقاله

اذاعة

لغت‌نامه دهخدا

اذاعة. [ اِ ع َ ] (ع مص ) آشکار کردن . آشکارا کردن . (غیاث اللغات ). فاش کردن (چنانکه خبر را). پراکنده کردن (چنانکه خبری را). اظهار. اشاعه (خبر را). انتشار.
- اذاعه ٔ سرّ خود، یابسرّ خود ؛ فاش کردن راز خویش و آشکار و ظاهرکردن آن ، یا ندا دردادن بدان در مردم .
|| پراکنده نمودن . || پراکنده شدن (چنانکه خبر). || آشامیدن تمام آب حوض یا کوزه : اذاعه ٔ ابل ماء حوض را؛ آشامیدن تمام آن را و همچنین است : اذاع القوم (او الناس ُ) بما فی الحوض . || بردن ، چنانکه مال کسی را: اذاع بمتاعه ؛ برد آن را. || پاشیدن بول . (آنندراج ). || همه را فراگرفتن ،چنانکه ریش و قرحه تن را.
ترجمه مقاله