افقباختگیwhiteoutواژههای مصوب فرهنگستانگم کردن افق و کم شدن دید خلبان بهعلت شرایط جوّی، مانند برف و بوران و مه و هوای ابری
vitiateدیکشنری انگلیسی به فارسیمجذوب کردن، بلا اثر کردن، فاسد کردن، تباه کردن، معیوب ساختن، خراب کردن، ناپاک ساختن، تباه شدن
وتاوتلغتنامه دهخداوتاوت . [ وَ وِ ] (ع اِ) وساوس . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). وسوسه ها. (ناظم الاطباء).