waveدیکشنری انگلیسی به فارسیموج، خیز، خیزاب، فر موی سر، موج زدن، تشکیل موج دادن، دست تکان دادن، موجی بودن
موج دالانیchannel wave, guided wave, seam waveواژههای مصوب فرهنگستانموجی کشسان که بیشتر انتشار انرژی آن در لایهای است که موج در آن به تله افتاده است
waveدیکشنری انگلیسی به فارسیموج، خیز، خیزاب، فر موی سر، موج زدن، تشکیل موج دادن، دست تکان دادن، موجی بودن
waveدیکشنری انگلیسی به فارسیموج، خیز، خیزاب، فر موی سر، موج زدن، تشکیل موج دادن، دست تکان دادن، موجی بودن