مشاهده شده، دیدن، از نظر گذراندن
زنده، واضح، روشن، سرزنده، سرحال، خرم، سر سخت
بافته شده، بافتن، درست کردن
رد شد، چشم پوشیدن از، از قانون مستثنی کردن
زنده شد
با علامت رفتار کردن.
پیش نمایش شده، پیش دید کردن، قبلا رویت کردن
مصاحبه شد
بدون نظر
پیش بینی نشده
بدون بازبینی