چهارتایهtetradواژههای مصوب فرهنگستان1. چهار فامینک که در یکی از مراحل کاستمان از فامتنهای همساخت به وجود میآیند 2. چهار یاختة تکلاد که در پایان مرحلة کاستمان پدید میآیند 3. چهار باکتری کروی که حاصل دومین تقسیم متوالی عمود بر هم هستند و با آرایش مربعی در کنار هم قرار میگیرند
چهارتایهکاویtetrad analysisواژههای مصوب فرهنگستانروشی برای تحلیل پیوستگی ژن و نوترکیبی با استفاده از چهار یاختة تکلادی که حاصل تقسیم کاستمانیاند
خامدستدیکشنری فارسی به انگلیسیamateur, callow, gawky, homely, incompetent, inexperienced, jejune, novitiate, tyro, young
تازه کاردیکشنری فارسی به انگلیسیamateur, apprentice, beginner, fledgling, fresh, green tumb, greenhorn, junior, neophyte, new, novice, raw, rookie, tenderfoot, tyro, youngling