25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
درپیوند
stymies
stymied
stymie
obturate
impediments
snag
بیشتر بدانید
حمامی
موجه
غویانا
سفساف
دریچه تنظیم آب (سد و کانال)
به طور خارج از مرکز
جستوجوی دقیق
stymieing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
از بین بردن، قرار گرفتن، مانع شدن، گیر کردن
جستوجوی همآوا
stymying
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خرد کردن