گیر، مانع، گره، بمانعی برخورد کردن
درخت مردۀ سرپا که برگها و اغلب شاخههای آن ریخته است
snags، گیر، مانع، گره، بمانعی برخورد کردن
مار، مارپیچی بودن، خزیدن، دارای حرکت مارپیچی بودن، مارپیچ رفتن
گاو نر مار
مار muishond
مار زنگی
snagbush
snaggleteeth، دندان بد شکل، دندان بی قاعده
snagging، بمانعی برخورد کردن
snaggled
snag