خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
sanction پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
sanction
/ˈsaNG(k)SHən/
دیکشنری
مجازات
اسم
ratification, approval, passage, enactment, resolution, sanction
تصویب
command, decree, order, steering wheel, edict, sanction
فرمان
license, permit, pass, sanction, immunity, paper
جواز
sanction
ضمانت اجرایی قانون
sanction
فتوای کلیسایی
sanction
تایید رسمی
sanction
دارای مجوز قانونی دانستن
فعل
sanction
ضمانت اجرایی معین کردن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
sanction
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مجازات، تصویب، فرمان، جواز، ضمانت اجرایی قانون، فتوای کلیسایی، تایید رسمی، دارای مجوز قانونی دانستن، ضمانت اجرایی معین کردن
-
واژههای مشابه
-
sanctionment
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مجازات
-
sanctions
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تحریم ها، تصویب، فرمان، جواز، ضمانت اجرایی قانون، فتوای کلیسایی، تایید رسمی، دارای مجوز قانونی دانستن، ضمانت اجرایی معین کردن
-
sanctioned
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تحریم شده، ضمانت اجرایی معین کردن
-
sanctioner
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مجرم
-
sanctionative
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تحریم کننده
-
sanctioners
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متهمان
-
sanctionableness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انعطاف پذیری
-
pragmatic sanction
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مجازات عملی