roguesدیکشنری انگلیسی به فارسیجنایتکاران، قلاش، رند، ناقلا، قاپ، قاپنده، ادم دغل، بذله گو، حیوان عظیم الجثه سرکش، اسب چموش، سیاه بند، هرس کردن، گول زدن، از علف هرزه پاک کردن، رذالت و پستی نشان دادن
rougesدیکشنری انگلیسی به فارسیروژها، سرخاب، غازه، گرد زنگ اهن، خیط و پیت کردن، سرخاب زدن، سرخاب مالیدن
broguesدیکشنری انگلیسی به فارسیشکسته، کفش خشن و سنگین، لهجه محلی، پوتین، چکمه، کفش، چکمه سنگین پاشنهدار، فریب