وثاقتلغتنامه دهخداوثاقت . [ وَ ق َ ] (از ع ، اِمص ) استواری : در وثاقت تحریر و لطف تقریر و دقت نظر بی نظیر. (قاضی نوراﷲ). رجوع به وثاقة شود.
وثیقتلغتنامه دهخداوثیقت . [ وَ ق َ] (از ع ، اِمص ) وثیقة. پیمان . عهدنامه : بفرمود شه تا وثیقت نوشت بدو داد و شد سوی بزم از بهشت . نظامی .- وثیقت نامه ؛ عهدنامه : خدایا چون گل ما