دوّارwinchواژههای مصوب فرهنگستاندستگاه کشنده با سیم بکسل و قلاب و جعبهدندهای که با موتور سرخود یا موتور جداگانه کار میکند
دوار البحردیکشنری عربی به فارسیدريازده , مبتلا به استفراغ وبهم خوردگي حال در سفر دريا , دريا زدگي , تهوع وبهم خوردگي حال در سفر دريا
دوّار اقیانوسیoceanographic winchواژههای مصوب فرهنگستاندوّار متوسطی که از آن برای بالا و پایین بردن ابزارهای اقیانوسی استفاده میشود