loosingدیکشنری انگلیسی به فارسیاز دست دادن، شل و سست شدن، رها کردن، برطرف کردن، نرم و ازاد شدن، حل کردن، سبکبار کردن، درکردن، از قید مسئوليت ازاد ساختن
lesseningدیکشنری انگلیسی به فارسیکاهش دادن، کاستن، تقلیل دادن، تقلیل یافتن، کمتر شدن، خرد کردن، کمتر کردن، تخفیف یافتن، خرد ساختن، خرد شدن