لنتبرلغتنامه دهخدالنتبر. [ ل َ ت َ ب َ ] (ص ) بسیارخواره و کاهل . (صحاح الفرس ) (فرهنگ اسدی نخجوانی ) : بر دل مکن مسلط گفتار هر لنتبرهرگز کجا پسندد افلاک جز ترا سر. شاکر بخاری .(
جلنبرلغتنامه دهخداجلنبر. [ ج ُ ل ُ ب ُ ] (ص مرکب ) کسی که لباس کهنه ٔ پاره پاره پوشیده . شاید مخفف جل انبار است . (فرهنگ نظام ).