25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
درپیوند
garrisoning
حامية
Garrison
garrisons
ساکن
reside
بیشتر بدانید
قرینه ٔ حالیه
ابومنصور
برزکار
احمد
انس
عتیقه نما کردن
جستوجوی دقیق
garrisoned
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پادشاهی، مقیم کردن، مستقر کردن